اتّصال.
وقتی فهمیدم ادبیات فارسی رشتهایست که در دانشگاه ارائه میشود دبستانی بودم. تعجّب برم داشت. خیال میکردم «رشتهی دانشگاهی» باید چیزی باشد مثل پزشکی و برق، ادبیات که تفریح است. برایم منطقی نبود که در دانشگاه و به نامِ تحصیل انقدر به کسی خوش بگذرد. امروز به برنامهای که دو سال پیش برای جبران عقبماندگیهای درسیام ریخته بودم نگاه کردم. پایینزمانبندیها نوشتهام :«چرا من دانشجوی ادبیات نیستم؟» و یادم آمد که آن موقع، هروقت میفهمیدم کسی ادبیات میخواند کلمهی «وصال» در ذهنم میآمد. به نظر باورنکردنی میرسید که یک نفر بتواند هرروز کلاسهایی مرتبط با ادبیات داشته باشد.
حالا نسبت به ادبیات خواندن دودلم. وقتم آزاد است و هیچوقت در زندگی اینقدر آزاد نخواهد بود، امّا هر چیز مرتبط با ادبیاتی را پس میزنم. کافیست دستم را دراز کنم تا به بیهقی برسم، امّا با خودم فکر میکنم باید کارهای دیگری کنم. بروم فلان چیزها را یاد بگیرم. تلاش میکنم شهوتِ ادبیاتم را بخوابانم و در ازایش هیچ کار دیگری هم انجام نمیدهم.
حدّاکثر پنجاه شصت سال دیگر زنده هستم. این یعنی حتّی اگر شبها نخوابم هم برای ادبیات خواندن وقت کم میآورم. ناچار کتابهای لذّتبخش زیادی نخوانده، و سؤالهای زیادی بیپاسخ میمانند. احمق کسا که منم. روزهایم را تلف میکنم و در ذهنم میگویم شاید گزینههای دیگر بهتر از ادبیات باشند. انگار عاشقی برای معشوقِ بینیازِ بیاعتنایش مدام ناز کند. حقّاً که قدرنشناسترین آدمی هستم که میشناسم.
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
هم میهن ارجمند! درود فراوان!
با هدف توانمند سازی فرهنگ ملی و پاسداری از یکپارچگی ایران کهن
"وب بر شاخسار سخن "
هر ماه دو یادداشت ملی – میهنی را به هموطنان عزیز پیشکش می کند.
خواهشمنداست ضمن مطالعه، آن را به ده نفر از هم میهنان ارسال نمایید.
آدرس ها:
http://payam-ghanoun.ir/
http://payam-chanoun.blogfa.com/
[گل]
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥